فریده آژیر /

منشامطالعات نوین درزمینه فراگیری کودک «عصرنوزایی»

 در عصر نوزایی قرن  16-17-18جهان فلسفه عرصه بحث وجدلی بود ،که میان تجربه گرایان ازیک سو وخردگرایان از سوی دیگر در گرفته بود .آرا  وعقاید هردو  گروه اثرات خاصی در نحوه بررسی روانشناسی زبان وفراگیری زبان کودک بر جای نهاد .

مکتب تجربه گرایان : این مکتب فلسفی ،رهآوردی بریتانیایی است ،واز "جان لاک" تا "دیوید هیوم" دنبال می شود،این فلسفه منشا کلیه دانش بشری را تجربه می داند .

"جان لاک "ذهن را به محفظه خالی تشبیه کرد،وهیوم مصرانه استدلال می نمود،که تمام قوانین طبیعت بدون استثناء از راه تجربه «حواس»برای ما حاصل می شود.

مکتب عقل گرایی

در این دوران ،برای توجیه دانش بشری نظریه دیگری وجود دارد که به آن عقل گرایی اطلاق میشود ،از طرفداران بنام این نظریه در قرن هفدم  "دکارت" و "لایبنیتز" می باشند، دکارت ادعا می کند، بعضی مفاهیم ذاتا در ذهن انسان موجود است، یا به عبارت دیگر ،ساختمان ذهن انسان آن چنان است ،که در هنگام تولد نوعی دانش که زاییده ی تجربه نیست ،این دانش مقدم بر تحربه است، ودر واقع شکل کلی دانشی که بعدا در تجربه از راه حواس ممکن است ،در ذهن انسان وارد شود را، تعیین می کند.

برخی نظریات نوین پیرامون زبان آموزی کودک ودشواری های یادگیری سواد خواندن ازدیدگاه رفتارگرایان کودک با لوح سفید به دنیا می آید، یعنی با ذهنی عاری از تصورات قبلی راجع به جهان یا زبان وسپس به وسیله محیط ذهن وی شکل گرفته وآرام آرام به کمک عوامل تقویت کننده نسبت به محیط خود شرطی میشود، در طرف مقابل نظریه فطری گرایی وجود دارد، که معتقد است: کودک با اندوخته هایی در ذهن به دنیا  می آید؛ که به کمک آن می تواند، جملات نا محدودی را درک وبیان کند.

این جریان مانند طیفی است ،که در یک سوی آن عوامل اکتسابی، ودر سوی دیگر مسئله ذاتی بودن زبان مطرح است ،وبقیه نظریات کم وبیش ازاین دو نظریه الهام گرفته اند .

بر نظریه زبان آموزی کودک فرضیات چهارگانه ای نیز متصور است.

رفتارگرایان:

ازتجربه گرایی منشا گرفته است، به نظر رفتار گرایان ،یادگیری نتیجه یک رشته پیوند هایی است، که بین محرک وپاسخ ،برقرار می شود؛ از نظر رفتارگرایان زبان عبارت است :

"از ایجاد یک رشته عادات صوتی در کودک."

چامسکی وپیروانش ،روند انگیزه وپاسخ را درمورد یادگیری زبان موثر نمی دانند ،الیون الیوت نقطه نظرات چامسکی را برای اثبات یا کافی بودن نظریه رفتار گراها به صورتی بیان می کند، که اولا زبان آموزی کودک آنقدر پیچیده است ؛که از راه انگیزه وپاسخ قابل توضیح نیست، ثانیا جملات زبان بی شمارند ،کودک قادر نیست در مدت کوتاهی ،تمام جملات زبان را بشنود، وآنهارا از طریق تقلید وتکرار یاد بگیرد ،چون ذهن کودک توانایی زایایی دارد ،واین توانایی اورا قادر می سازد ،که جملات جدید زبان را بر مبنای داده های قبلی استنباط واستخراج کند.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: